غزلی استاد نظمی
غزلی زیبا از استاد نظمی تبریزی از کتاب فروغ عمر نوشته ی استاد
محمد تقی سبکدل .
===================
چو توصیف لبت شد مطلب ما
سزد گر اهل دل بوسد لب ما
به بوسی چاره ساز عاشقان نیست
بسی گفتند از تاب و تب ما
اگر این است راه وادی عشق
دگر لنگ است پای مرکب ما
مرا از جام لعلت جرعه ای ده
زمستی تا بر آید مطلب ما
من از می گویم و واعظ ز کوثر
کجا هست اتحاد مشرب ما ؟
شبی از لعل او کامی نجستیم
چه شد یک عمر یارب یارب ما؟
مرا امشب به لب آهی است ((نظمی ))
که آتش می زند در کوکب ما