منتظران

شاهنامه به روایت جام جم

شاهنامه به روایت جام جم

===============

شاهنامه، قباله جاودانه زبان فارسی

جام جم آنلاین: شاهنامه فردوسی یکی از بزرگ‌ترین آثار حماسی جهان است که هر کس به تقلید از آن پرداخته هرگز در برتری نسبت به آن اثر بزرگ، موفق نبوده است.


ایران حدود صد سال از سال 40 قمری تا سال 132 قمری از طریق حکومت تفوق‌طلب و نژادپرست اموی تحقیر شد، از نیمه دوم قرن سوم حکومت‌های مستقل و نیمه‌مستقل ایرانی تشکیل شد و از اواخر قرن چهارم قمری حکومت غزنویان پدید آمد و حدود 2 قرن ادامه یافت.

فردوسی در دوره ترکان غزنوی شاهنامه را آغاز کرد. امویان و غزنویان نژادها و فرهنگ ایرانی را تحقیر کردند و فردوسی بزرگ کاری را شروع نمود تا تحقیر ایرانیان را جبران کند. فردوسی مسلمان و شیعه‌مذهب بود و چون به خرد و خردگرایی توجه بسیار داشت و آگاه از فلسفه و حکمت بود او را حکیم لقب داده‌اند.

یک بار زبان فارسی در برابر عربی از خود مقاومت نشان داد، اگر چه دانشمندان ایرانی صرف و نحو عربی را تدوین کردند اما عموم مردم ایران عرب‌زبان نشدند و در طول تاریخ اسلام، زبان فارسی زبان دوم اسلام تلقی شد.

ترکان غزنوی نیز به فارسی حساسیتی نداشتند و فردوسی بزرگ با تدوین شاهنامه هم تحقیرهای امویان را نسبت به مردم ایران به طور کامل جبران کرد و هم فرهنگ ایران را در برابر ترکان غزنوی مقاوم گردانید و به همه اقوام بیگانه نشان داد که ایران از اسطوره‌های نیرومند، تاریخی کهن و پهلوانانی بزرگ برخوردار بوده است.

دوران اسطوره‌ای، دوران پهلوانی و دوران تاریخی 3 دوره در تدوین ساختار شاهنامه به شمار می‌آیند.

فردوسی زبان فارسی را زنده کرد و مسلم است که شاهنامه بزرگ‌ترین سند یا قباله نابود نشدنی زبان فارسی است. اسطوره‌های آب و آتش و کشف خوراک و پوشاک و تشکیل تمدن در شاهنامه بیان شده است.

داستان خلقت نخستین انسان یعنی کیومرث بیان آن است که شاعر بزرگ توس علاقه داشت تا به طور کامل و افتخارآفرین به عنوان یک ایرانی مسلم، فلسفه عالم و آدم و آفرینش ماه و خورشید و آسمان و زمین را بیان کند و به اصطلاح چیزی را فروگذار نکند.

پس از اسطوره آفرینش عالم و آدم به داستان‌‌های حماسی و پهلوانی پرداخت و این که نیرومندترین انسان‌های جهان در این سرزمین پدید آمده‌‌اند.

جمشید را شاه پیامبر می‌داند که با راهنمایی اهورا مزدا اقوام آریایی را به سرزمین ایران آورد، اما وقتی جمشید خودستا می‌شود و از فرمان الهی سرمی‌پیچد، فردوسی او را ناسپاس معرفی می‌کند و باک ندارد در عین این که افتخارات سرزمین ایران را می‌سراید، نامردمی‌ها و نامردان و صفات بد را نیز تقبیح کند.

دیو و دیوان را تنها موجودات اهریمنی و با 2 شاخ زشت نمی‌شناسد بلکه مردم بد را دیو می‌شمارد، آنان که سپاس از یزدان ندارند:

تو مر دیو را مردم بدشناس/ کسی کو ندارد زیزدان سپاس

داد و دهش و ترویج عدالت آرمان فردوسی است و خدایش هزاران بار رحمت کناد جناب استاد دکتر شهیدی را که شاهنامه و نهج‌البلاغه را با هم تدریس می‌کرد و رگه‌های فکری مکتب علوی بلکه مکتب اصیل اسلام را در شاهنامه نشان می‌داد. عبادت، خردورزی، عدالت، رستاخیز، نبوت، خداشناسی و توحید و ... همه و همه از معارف مشترک نهج‌البلاغه و شاهنامه بود که مسلما فردوسی بزرگ با تعالیم الهی از طریق سخنان علی(ع) بهره‌مند شده بود و چنین سرود:

اگر دل نخواهی که باشد نژند / نخواهی که دائم بوی مستمند / به گفتار پیغمبرت راه جوی / دل از تیرگی‌ها بدین آب شوی ... / که من شهر علمم علی‌ام در است / درست این سخن گفت پیغمبر است/ گواهی دهم کاین سخن راز اوست / تو گویی دو گوشم بر آواز اوست / علی را چنین دان و دیگر همین/ که از او قوی شد بهر گونه دین
در داستان کشته شدن سهراب به دست رستم، سخن‌های فراوان گفته‌اند از جمله این که براساس نظرات فروید اتریشی و طرح عقده ادیپ، سهراب برای انتقام مادر خود تهمینه با رستم جنگید یا براساس تضاد دیالتیک که فیلسوف آلمانی مطرح کرده است، رستم ضد خود را از جانب خود پرورید یا این که کسانی جسارت کرد‌ه‌اند و رستم را فرزندکش قلمداد کرده‌اند در حالی که شاید بهترین تفسیر این باشد که رستم برای حفظ ملت و ملیت خود و دیگر ایرانیان حتی فرزند خود را فدا می‌کند و یادآور داستان ابراهیم و اسماعیل(ع) است.

فردوسی با سرودن شاهنامه،‌زبان فارسی و تاریخ ایران را احیا کرد و تمام اقوام پراکنده فارسی‌زبان را گرد یکدیگر آورد. شاهنامه در خارج از مرز و بوم ایران اثر بسیار داشته است، تا آنجا که من می‌دانم در شبه‌قاره هندوستان حدود 500 اثر به پیروی از شاهنامه سروده شده است. بیایید که با هم شاهنامه را بخوانیم.


غزلی تازه از جعفر سرخی ( نقاب ساقی )

 از سمت راست : شاعر و نویسنده و روزنامه نگار بزرگ آذربایجان استاد یحیی شیدا - استاد نیک اندیش شاعر و یار زنده یاد استاد شهریار - جعفر سرخی شاعر - روزنامه نگار و شاعر طنز پرداز استاد شهرک

=========================================================

غزلی تازه از جعفر سرخی

=========================== 

دعای پیر ما شد مستجاب آهسته آهسته

برون آمد زخمخانه شراب آهسته آهسته

مثال ما و چشم آن پریوش ? تشنه را ماند

که برد از ره برون موج سراب آهسته آهسته

چنانم کرد مست از می ندانستم در این سودا

به یغما می برد ساقی شباب آهسته آهسته

ز بوی زلف مشکینش ز میگون لعل نوشینش

دل دیوانه شد خانه خراب آهسته آهسته

طواف شمع رویش تا نمود این دل چو پروانه

شد از آن شعله ی سوزان کباب آهسته آهسته

درون آب جوشان تا که شاخ گل در افکندتد

برون آمد زهر برگش ? گلاب آهسته آهسته

هوای ساقی مجلس نمود آن واعظ مسجد

خیالش شد حباب روی آب آهسته آهسته

ز کوی دلبران ای دل حذر کن تا که بتوانی

که خون دل خورد در خم شراب آهسته آهسته

خدا را رحمتی امشب ? که می بوسد ز دل فرهاد

لب شیرین شیرین را به خواب آهسته آهسته

به تاریکی کجا بینم جمال یار خود ( سرخی )

بگو ساقی در اندازد نقاب آهسته آهسته  

 

 

 


تولدت مبارک

 

زرد

جمعی از اعضاء و میهمانان گرامی انجمن ادبی فردوسی تبریز :

از راست : آقای رستمی  -  آقای اسلام پناه  -  آقای نخجوانی  - آقای

فرشچی - استاد جمالی  - شاعر و نویسنده ی بزرگ آذربایجان استاد

شیدا 

نفرات نشسته از راست : آقای سهند -  شاعر طنز پرداز استاد طهماسبی

پور متخلص به (شهرک )

تولدت مبارک

============

روز دوشنبه  19 مرداد ماه 1388 یازدهمین سال تولد انجمن ادبی فردوسی تبریز بود . در این جلسه ی با ارزش که جمعی از بزرگان انجمن های ادبی حضور داشتند این روز بزرگ جشن گرفته شد و کیکی که به همین مناسبت و به صورت کتاب شاهنامه درست شده بود بریده شد . و هنرمندان در رابطه با این سالگرد هنر نمایی کردند .

انجمن ادبی فر دوسی یازده سال پیش در چنین روزی افتتاح گردید . در ابتدا  دیوان زنده یاد خانم پروین اعتصامی به طور کامل خوانده شد که این خود بیش از یکسال به طول انجامید و سپس با رای اعضا نام انجمن فردوسی برای این انجمن انتخاب گردید و خواندن کتاب گرانقدر شاهنامه آغاز گردید و در این مدت بخش اساطیری و قهرمانی آن به پایان رسیده است و در این راه از یاری بزرگان ادبیات و مفسران شاهنامه بی نصیب نبوده ایم .

در حال حاظر برالی مدتی خواندن شاهنامه تعطیل شده است و دیوان زنده یاد استاد شهریار را شروع کرده ایم و امید بر آن است که بار دیگر شاهنامه را به روشی تازه آغاز نماییم . انشاء الله

                                                                                      جعفر سرخی  


دل زار غزلی از جعفر سرخی

دل زار

=====================

بـر چرخ رسد نعره ی  مستانه ام امشب       

مخمور و سیه مستم و   دیوانه ام امشب

بـر ســاغر و صهبای دگر نیست نیازی              

تا مســتِ  مــی لعبت  فتّانه ام امشب

عیبم مکن ای زاهد خــود  خواه ریایی             

گر دُرد خـــور مردم  میخانه ام امشب

ای شمع مکــن گریه بـه حال دل زارم         

بگذار بـــــسوزد پـر پروانه ام امشب

بنگــــرچـه منور شده از پرتو رویش  

ظلمتکده و خــانه ی  ویـرانه ام امشب

(سرخی) چه مبارک شب وشاهانه بساطی است

باشد هـــــوس بادة شاهانه ام امشب